English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2336 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bank holiday U هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
f. time U روزهای تعطیل دادگاه
red letter U مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
feria U کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
weekend U اخر هفته تعطیل اخر هفته
weekends U اخر هفته تعطیل اخر هفته
every cloud has a silver lining <idiom> U [خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
bank holiday U ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
Wall Street U مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
There was a run on the banks . U مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
the day a U روزهای بعد
dismals U اندوهناکی روزهای بد
ember days U روزهای روزه ودعا
day of supply U تعداد روزهای اماد
lenten U روزهای پرهیز وروزه
day of absence U تعداد روزهای نهستی
day of duty U تعداد روزهای خدمت
BACS U سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
to sighfor lost days U افسوس روزهای تلف شده راخوردن
settling days U روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
age of moon U تعداد روزهای گذشته از ماه جاری
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
week U هفته
per week U هر هفته
a week U یک هفته
weekly U هفته به هفته
weeklies U هفته به هفته
weeks U هفته
tie-up U تعطیل
vacations U تعطیل
vacation U تعطیل
standstill U تعطیل
cessation U تعطیل
suspension U تعطیل
suspensions U تعطیل
tie-ups U تعطیل
standstil U تعطیل
prorogation U تعطیل
holidays U تعطیل
holiday U تعطیل
shut down U تعطیل
running days U ایام هفته
for a week U برای یک هفته
passion week U هفته مصیبت
weekday U روز هفته
midweek U میان هفته
A whole week U یک هفته تمام
fair market U هفته بازار
this d. a week U یک هفته از امروز
f.service U نمازمعمولی هفته
to morrow week U از فردا یک هفته
next week U هفته گذشته
triweekly U هر سه هفته یکبار
week end U اخر هفته
last week U هفته گذشته
inside of a week U در یک هفته کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
hebdomad U هفت هفته
eight day U هفته کوک
weekdays U روز هفته
shut down U تعطیل کردن
poetical U حبس تعطیل
vacating U تعطیل کردن
stopping U تعطیل کردن
stopped U تعطیل کردن
stop U تعطیل کردن
vacation monthes long U تعطیل 3 ماه
make and mand U تعطیل نیمروزه
work stoppage U تعطیل در کار
lock out U تعطیل کارخانه
to close down U تعطیل کردن
holidays U تعطیل مذهبی
shut down U تعطیل شدن
Sabbath U روز تعطیل
shut down point U نقطه تعطیل
red day U روز تعطیل
prorogue U تعطیل کردن
prorogue U تعطیل شدن
prorogation of parliament U تعطیل مجلس
prorogate U تعطیل شدن
shutdowns U تعطیل شدن
shutdown U تعطیل شدن
vacates U تعطیل کردن
vacated U تعطیل کردن
vacate U تعطیل کردن
play day U روزبیکاری یا تعطیل
holiday U تعطیل مذهبی
stops U تعطیل کردن
holy day U تعطیل مذهبی
vacations U به تعطیل رفتن
cut back U تعطیل کارخانه
vacation U به تعطیل رفتن
shut U تعطیل کردن
shuts U تعطیل شدن
shuts U تعطیل کردن
shut U تعطیل شدن
adjournments U تعطیل موقتی
shutting U تعطیل شدن
shutting U تعطیل کردن
adjournment U تعطیل موقتی
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
Weekend U تعطیلات آخر هفته
week day U روز معمولی هفته
nrxt monday U دوشنبه این هفته
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
feria U یکی از ایام هفته
suspending U موقتا" تعطیل کردن
suspends U موقتا" تعطیل کردن
recesses U تعطیل موقتی تنفس
the school is out U مدرسه تعطیل است
lockups U تعطیل کردن اموزشگاه
lockup U تعطیل کردن اموزشگاه
shutt down U تعطیل شدن بستن
suspend U موقتا" تعطیل کردن
holyday U روز تعطیل مذهبی
holiday routine U برنامه روز تعطیل
the parliament is up U مجلس تعطیل است
weekend U تعطیل اخرهفته را گذراندن
rope yarn sunday U بعد از فهرروز تعطیل
recess U تعطیل موقتی تنفس
Sundays U مربوط به یکشنبه تعطیل
weekends U تعطیل اخرهفته را گذراندن
Sunday U مربوط به یکشنبه تعطیل
stopping the work U تعطیل کردن کار
We stayed at the seaside for one week . U یک هفته کنا ردریا ماندیم
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
Within the next few weeks . U درعرض چند هفته آیند ؟
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
write me every week U هر هفته برای من نامه بنویسید
at least four times a week U کم کمش چهار بار در هفته
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
ferial U مربوط بمیان هفته عیدی
passion week U هفته پیش از رستاخیز مسیح
lockout U تعطیل کار از طرف کارفرما
prorogue U تعطیل کردن بتعویق انداختن
lockouts U تعطیل کار از طرف کارفرما
prorogate U تعطیل کردن بتعویق انداختن
haste makes waste U تعجیل موجب تعطیل است
to shut down U تعطیل شدن پایین اوردن
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
What's the charge per week? U اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
sempiternal U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
semiweekly U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Maundy Thursday U پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
per U برای هر ساعت یا روز یا هفته یا سال
fetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
foetus U جنین بیش از هشت هفته حمل
foetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
Every day of the week but Sundays. U همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
recesses U موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
recess U موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
sabbatarianism U اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
in suspense U درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
sabbatarian U مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
saint's day U روزیکه بیادگاریکی ازپیران یامقدسین تعطیل است
They must give not less than 2 weeks' notice. U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
coffee break U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Thank God it's Friday! [TGIF] U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
plants indigenous to that soil U هستند
they are all of one mind U هستند
are U هستند
ScriptX U هستند
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
who are they? U انها کی هستند
there are numbers who U بسیاری هستند که
they are at loggerheads U هر دو سنگ یک من هستند
they are well matched U هم کفو هستند
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
they are well matched U حریف یکدیگر هستند
Such people are wicked . U اینگونه آدمها شر هستند
5, 7, 9 are odd numbers . U 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
analogues U ی از حالت آنالوگ هستند
such as are happy U انهایی که خوشبخت هستند
analogue U ی از حالت آنالوگ هستند
The roads are obstructed. U جاده ها مسدود هستند.
analog U ی از حالت آنالوگ هستند
great dangers impend over us U خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
Take things as you find them. <proverb> U مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
These football players are the pick of the bunch . U این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
1Youths are strongly influenced by the media
1wife is life life is knife knife kill the life
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com